سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشگاه فرهنگیان قزوین




 

Communication 

 

ارتباط عبارتست از جریان پویایی که در آن تبادل اطلاعات صورت می‌گیرد. این جریان می‌تواند چهره به چهره یا رودررو باشد که آن را ارتباط مستقیم یا میان فرد می نامند. در این نوع ارتباط شخص پیام دهنده یا پیام گیرنده با یکدیگر تماس دارند و به همین جهت پیام دهنده و پیام گیرنده می‌توانند به نوبت نقش خود را تغییر دهند. و هر کدام به جای دیگری ایفای نقش نماید.

ارتباط ترجمه لغت Communicationاست. هر چند استعمال این لغت در کتب نوشته‌های فارسی عمومیت ندارد اما با این وصف از سایر لغات متداول تر به نظر می‌رسد. ریشه این لغت کلمه لاتین Communis است که می‌توان آنرا به تفاهم و اشتراک فکر ترجمه کرد. وقتی که با شخصی ارتباط برقرار می‌کنیم کار ما در حقیقت برقراری یک نوع اشتراک فکر و تفاهم اندیشه با اوست. مفهوم واقعی ارتباط با توجه به ریشه لاتین آن (در میان گذاشتن و تقسیم کردن) مفهومی است که لازمه آن فقط یک فرستنده فعال و یک گیرنده انفعالی نیست بلکه بازخورد یا فیدبک Feed back دومی را که نیز تغییر دهنده طرز رفتار اولی است به حساب می‌آورد. و از آن مهمتر مستلزم شرکت فعال تمام افراد ذی نفع در روند ارتباط نیز هست.  




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - یکشنبه 93 مهر 14 :: 11:16 صبح :: نویسنده : میلاد کریمی مدانی

  • ارتباط مستقیم و شخصی که بدون واسطه بین شخص پیام دهنده و شخص پیام گیرنده ایجاد می‌شود. در این نوع ارتباط پیامها مستقیما بین دو طرف مبادله می‌گردد .
  • ارتباط غیر مستقیم و غیر شخصی ، در جوامع پیشرفته انسانی برای افراد گفتگوی چهره به چهره مقدور نیست و بناچار بطور غیر مستقیم و با واسطه با هم ارتباط برقرار می‌کنند (از طریق روزنامه‌ها ، مجلات و)
  • ارتباط جمعی:ارتباط غیر مستقیمی است که از طریق رسانه‌ها بین گروههای وسیع انسانی ایجاد می‌شود و ارتباط توده‌ایی نیز نامیده می‌شود.

انواع ارتباط جمعی

ارتباط خصوصی و بدون واسطه

ارتباطی است رودررو خوری که طی آن پیام بدون واسطه و مساقیم بین پیام گیرنده و پیام دهنده مبادله می‌شود. این نوع ارتباط ویژگیهایی هم دارد :


فرصت جابجایی پیام گیرنده و پیام دهنده
فرصت تصحیح یکدیگر
ارتباط چهره به چهره و عمیق
قابل رویت بودن آثار پیام

  • ارتباط جمعی یا عمومی:ارتباط جمعی یا عمومی تعبیر جدیدی است که جامعه شناسان آمریکایی برای مفهوم Mass Media بکار برده‌اند. این واژه که از ریشه لاتین Media (وسایل) و اصطلاح انگلیسی Mass یا توده تشکیل شده است، از نظر لغوی به معنای ابزارهایی است که از طریق آنها می‌توان با افرادی بطور جداگانه یا با گروههای خاص و همگون و جماعت کثیری از مردم به صورت یکسان دسترسی پیدا کرد امروزه این وسایل عبارتنداز : روزنامه‌ها - رادیو - تلویزیون - سینما - اعلانات بدیهی است که در میان ابزارهایی پخش پیام روزنامه و رادیوو تلویزیوندارای نکات مشترکی است که پیامهای آنها به صورت متناوب پخش می‌شود.
  • ارتباط نوشتاری:ارتباط نوشتاری ارتباطی است که در آن اطلاعات از طریق قلم بر کاغذ نقش می‌بندد. (مانند نامه - روزنامه و کتاب و)
  • ارتباط غیر نوشتاری:ارتباطی است که اطلاعات و افکار از طریق امواج (مانند رادیو - تلویزیون - تلفن - تلگراف و )میان مردم مبادله می‌شود.
  • ارتباط ملی:ارتباطی است که پیامها ، اطلاعات و مفاهیم از طریق وسایل ارتباط جمعی نظیر (رادیو - تلویزیون - مطبوعات و )در چهار چوب جغرافیایی یک کشور منتشر می‌شود.
  • ارتباط فرا ملی:پیام‌ها و اطلاعاتی که از طریق ماهواره‌ها مرزهای جغرافیایی را در می نوردند و موجبات نزدیکی میان انسانها بر روی کره زمین می‌شود (مانند تلویزیون آسیایی و اروپایی و تلویزیون بدون مرز و)
  • ارتباط کلامی:در این نوع ارتباط اطلاعات و افکار ار طریق زبان و گفتار منتقل می‌شود (نظیر تلفن و تلگراف)
  • ارتباط غیر کلامی:ارتباطی است که مفاهیم و معانی از طریق غیر زبانی و گفتاری میان انسانها منتقل می‌شود (نظیر عکس، تصویر ، فیلمو رنگها ، لباس و)
  • ارتباط انسانی:اطلاعات و مفاهیمی که میان دو انسان ردوبدل می‌شود (مانند نامه - تلفنو)
  • ارتباط ابزاری یا ماشینی:در این نوع ارتباط ، که درست بر عکس ارتباط انسانی است، گردش اطلاعات میان دو ابزار یا ماشین ردوبدل می‌شود (نظیر اطلاعات مخزن به بلندگویا صفحه تلویزیون)
  • ارتباط زمانی:ارتباطی است که انتقال اطلاعات باید در زمان معین انجام گیرد در غیر این صورت ازرش چندانی ندارد (مانند گزارش‌های خبری)
  • ارتباط غیر زمانی:که درست برعکس ارتباط زمانی ، محدود به زمان خاصی نیست و اطلاعات آن می‌تواند پیوسته معتبر باشد (مانند کتابخانه)
  • ارتباط سازمانی:در این ارتباط سازمانی انتقال اطلاعات و دریافت پیام به امکانات گسترده فنی و برنامه ریزی و سازماندهی و نیز بودجه و پرسنل و نیاز دارد (مانند رادیوو تلویزیونتلکس و فاکس)
  • ارتباط غیر سازمانی:ارتباطی است که به امکانات فنی و بودجه و سازماندهی و مقررات نیاز ندارد (مانند نامه و گفت و شنودهای حضوری)
  • ارتباط نمادین:ارتباطی است که طی آن پیامها در قالب علائم و نشانه‌ها ار طریق حواس فرد دریافت می‌شود (مانند حالات چهره پیام دهنده - لحن و طنین صدا - حرکات و زشت) این عوامل بخشی از پیام هستند که پیام گیر آن را نشانه خوانی می‌کند و این حالات و حرکات می‌تواند در فرهنگ‌های مختلف معانی متفاوتی داشته باشد.
  • فرا ارتباط:در این نوع ارتباط فقط جزئی از پیام را پیام دهنده ولی پیام گیر تمام پیامها را در می‌یابد.




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - یکشنبه 93 مهر 14 :: 11:16 صبح :: نویسنده : میلاد کریمی مدانی

 

·          ارتباط انسانی

·         بشر گفتاری و تصویر زبان می تواند به عنوان یک سیستم از نمادها(گاهی اوقات به عنوانlexemes شناخته میشود) و دستور زبان(قواعد) که در آن دستکاری از نشانه هاست توصیف کرد.کلمه "زبان" هم چنین به مشخصات مشترک از زبان اشاره دارد.آموزش زبان به طور معمول بیشتر در سنین کودکی بشر رخ می دهد.‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیش از هزاران زبان بشری الگوهایی از صدا یا حرکت را به کار می برند برای نمادهایی که قادر می سازد همراه با دیگران در اطراف آنها ارتباط برقرار کند.زبان به نظر می رسد ویژگی های خاص خود را به اشتراک می گذارد اگر چه بسیاری از اینها شامل استثنائات هستند.بین زبان و لهجه هیچ خط تعریف شده ای وجود ندارد.زبانهای ساخته شده مانند اسپرانتو، زبانهای برنامه نویسی، و فرمولهای مختلف ریاضی به ویژگی های اشتراک گذاشته شده توسط زبان انسانی لزوما محدود نمی باشد.تنوع به معنی شفاهی و غیر شفاهی از ارتباط وجود دارد مانند زبان بدن، تماس چشمی، زبان اشاره،paralanguage، ارتباطات لامسه ای،chronemics، و رسانه ها شامل تصاویر، گرافیک، صدا، و نوشتن.

·         ارتباطات غیر کلامی

·         ارتباطات غیر کلامی فرایند رساندن معنا را در صورت پیام های بدون واژه از طریق ژست، زبان بدن یا استقرار؛ چهره و تماس چشمی، ارتباط جسم مانند لباس، مدل مو، معماری، نمادها و سمبل ها، همچنین از طریق مجموع موارد فوق توصیف میکند. ارتباط غیر کلامی نیز به عنوان سکوت زبان نامیده می شود و نقش کلیدی در زندگی روزمره بشر در روابط اشتغال به درگیری های رمانتیک را دارد.گفتار همچنین دارای عناصر غیر کلامی معروف به paralanguage است. این خدمات شامل کیفیت صدا، احساسات و سبک صحبت کردن و همچنین ویژگی های عروضی مانند ریتم، تکیه صدا و استرس است. به همین ترتیب، موضوعات نوشته شده شامل عناصر غیر کلامی مانند شیوه دست خط، نظم معنایی از کلمات و استفاده از شکلک برای انتقال عبارات احساسی به صورت تصویری است.

·         ارتباطات تصویری

·         ارتباطات تصویری انتقال نظرها و اطلاعات از طریق ایجاد نمایش های تصویری است.درجه اول با تصاویر دو بعدی همراه است شامل علائم، فن چاپ، نقاشی، طراحی گرافیک، تصویر، رنگ ها ومنابع الکترونیکی، ویدئو و تلویزیون است.تحقیقات اخیر در این زمینه بر روی طراحی وب سایت و قابلیت استفاده گرای گرافیکی متمرکز شده است. طراحان گرافیکی از روش های ارتباط تصویری در عمل حرفه ایشان استفاده می کنند.

·         ارتباطات کلامی

·         ارتباطات کلامی، در حالیکه دردرجه اول به ارتباط کلامی سخن اشاره می کند گفته می شود، به طور معمول در هر دو واژه، کمک های کلامی و غیر کلامی عناصر برای حمایت از انتقال معنی تکیه دارد.ارتباط کلامی شامل بحث وگفتگو، سخنرانی ها، نمایش ها، ارتباطات بین فردی و بسیاری از انواع دیگر است. در ارتباطات چهره به چهره زبان بدن و چگونگی صدا نقش مهمی را بر عهده دارد و ممکن است تاثیر بیشتری بر شنونده داشته باشد نسبت به محتوای در نظر گرفته شده از واژه هایی که گفته شد. مجری ماهر باید توجه مخاطب و ارتباط با آنها را در نظر بگیرد.به عنوان مثال از گفتن یک جک توسط دو نفر یکی ممکن است مخاطب را با توجه به زبان بدنش و تن صدایش بسیار سرگرم کند در حالیکه نفر دوم با استفاده ی دقیق از همان کلمات شنوندگان را خسته و عصبانی کند.

·         ارتباطات غیر انسانی

·         همچنین ببینید:ارتباط شناسی (علم)و ارتباطات واقع در بین رشته های خاص هر تبادل اطلاعات بین موجودات زنده به معنی تبادل علامت هایی که موجود زنده می فرستد و دریافت می کند می تواند به عنوان یک شکل ارتباطی باشد؛ و حتی موجودات اولیه مانند مرجان ها دارای سر رشته ارتباط هستند.ارتباطات غیر انسانی اغلب شامل سلول سیگنالینگ، ارتباط سلولی و انتنقال شیمیایی بین موجودات اولیه مانند باکتری ها و در داخل گیاهان و پادشاهی قارچ ها می باشد.

·         ارتباطات حیوانات

·         حوزه گسترده ای از ارتباطات حیوانی شامل بسیاری از مسائل ETHOLOGY است.ارتباطات حیوانات می تواند به عنوان هر رفتار یک حیوان که به رفتار کنونی و آینده دیگر حیوانات تاثیر می گذارد تعریف شود.به مطالعه ارتباطات حیوانی جانور شناسی گفته می شود (وتشخیص از انسان شناسی، مطالعه ارتباطات انسانی)نقش مهمی را درتوسعه نژاد شناسی، جامعه شناسی و مطالعه شناخت حیوانات بازی کرده است.ارتباطات حیوانات، در واقع مفهوم درستی از دنیای حیوانات است به طور کلی، دریک رشته به سرعت در حال رشد، و حتی در قرن 21 میلادی تا کنون، بسیاری از برداشت های اولیه مربوط به زمینه های مختلف از جمله استفاده از نام شخصی نمادین، احساسات حیوانات، فرهنگ حیوانات و یادگیری، و حتی رفتار جنسی، در استدلال های طولانی تغییرات اساسی به خوبی شناخته شده است.

·         گیاهان و قارچ ها

·         ارتباطات در داخل سازمان گیاه مشاهده می شود یعنی در داخل سلول های گیاهی و بین سلول های گیاهی، بین گیاهان از گونه های یکسان و یا مرتبط و بین گیاهان و موجودات غیر گیاهی، به ویژه در ناحیه ریشه.ریشه های گیاه همزمان با ساقه زیرین باکتری ها، قارچ ها و با حشرات در خاک ارتباط برقرار میکند.این نشانه همزمانی با واسطه ی متقابل قواعد نحوی، عملی ومعنایی را معین میکند وممکن است به خاطر سیستم عصبی گیاهان غیر متمرکز شود. معنی اصلی کلمه"نورون"در یونانی "بافت گیاه" است و تحقیقات اخیر نشان داده است که بسیاری از فرایند های ارتباطات درون سازمان گیاه مانند دستگاه عصبی است. گیاهان از طریق مواد فرار ارتباط برقرار میکنند زمانیکه در معرض رفتار حمله گیاه خوار هستند تا به گیاهان همسایه هشدار بدهند.همزمان آنها مواد فرار دیگری تولید می کنند تا انگل ها را به خود جذب کنند که به این گیاه خوارها حمله کنند. در شرایط استرس گیاهان می توانند کد ژنتیکی که ازوالدینشان به ارث بردند بازنویسی کنند و به بزرگانشان یا پدر بزرگ و مادر بزرگشان رجوع کنند. قارچ ها برای هماهنگ کردن و سازماندهی رشد و توسعه خود از قبیل تشکیل رشته رشد کننده قارچ و ثمره بدن ارتباط برقرار میکنند.قارچ ها همراه با گونه های همسان و مرتبط و هم چنین با موجودات غیر قارچی در انواع زیادی از تعاملات زیستی، مخصوصا همراه با باکتری ها، یوکاریوت های تک سلولی گیاهان و حشرات از طریق منشا حیاتی نیمه شیمیایی ارتباط برقرار مکنند. ماشه های نیمه شیمیایی به سازمان قارچی به شیوه ای خاص واکنش نشان می دهند، در حالیکه اگر مولکول های شیمیایی یکسان قسمتی ازپیام حیاتی نباشند آنها به ماشه های سازمان قارچی واکنش نشان نمی دهند.این به این معنی است که سازمان قارچی می تواند در میان مولکول های شرکت کننده در پیام های حیاتی ومولکول های مشابه که در این موقعیت بی ربط است، متفاوت باشد.تاکنون پنج مولکول مختلف اولیه شناخته شده است تا الگوهای مختلف رفتار را از قبیل رشته ای، جفت گیری، رشد و بیماری زایی هماهنگ کند.هماهنگی رفتاری و تولید مواد سیگنالینگ از طریق فرایند تفسیر به دست می آید که سازمان را قادر می سازد تا بین خود و غیر خود، نماینده حیاتی، پیام حیاتی از گونه مشابه، مرتبط، یا گونه های غیر مرتبط و حتی فیلتر کردن "صدا"یعنی مولکول های مشابه بدون محتوای حیاتی متفاوت باشد.

 




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - یکشنبه 93 مهر 14 :: 11:15 صبح :: نویسنده : میلاد کریمی مدانی

 

·          ارتباط گفتاری موثر، نیازمند آراستن سخن به عناصر یاد شده و پیراستن آن از موانعی چند است که در اینجا، آن را بررسی می کنیم:
1)ارتباط یکسویه در فضای گفت وگو
از آداب گفت وگو آن است که هر یک از طرفین، به دیگری اجازه سخن گفتن و اظهارنظر بدهد و با پرگویی، وی را به سکوت وادار نکند. برخی افراد که خود را داناتر می دانند یا حرفه آنها به گونه ای است که با گویندگی و سخنرانی و تدریس و... سرو کار دارند، گاه در گفت وگوهای روزانه نیز، طبق عادت، نقش سخنگوی تنها را بازی می کنند و کمتر حاضرند از مرکب سخن، پیاده گردند. به خوبی روشن است که این کار، خود برخاسته از میل و شهوت، یا غرور و نخوت است و ارتباط سازنده و موثر را دچار مشکل و حتی ناممکن می سازد. از این روی، در آموزه های دینی تاکید می شود که آدمی در فضای گفت وگو بر شنیدن پیش از سخن گفتن، علا قه نشان دهد.
به طور کلی یکی از امتیازات و کارکردهای شیوه پرسش و پاسخ و نظرخواهی در گفت وگو، که در قرآن کریم و گفت وگوهای پیامبران به فراوانی دیده می شود، نفی ارتباط گفتاری یکسویه و ایجاد فضای تعامل در گفت وگوست...

2)شروع از نقاط منفی (انتقاد گزنده)
گفت وگو را نباید با شکایت، سرزنش و انتقاد آغاز کرد، چرا که این کار، می تواند شخصیت مخاطب را جریحه دار سازد و پذیرش انتقاد و ادامه ارتباط را نیز با مشکل مواجه کند. بنابراین، حتی در صورتی که موضوع اصلی سخن، انتقاد از مخاطب باشد، نخست لا زم است به نقطه یا نقاط مثبتی اشاره شود و انتقاد با افزون بر نکته یاد شده، انتقاد سازنده شرایط دیگری نیز دارد که از آن جمله است:
-
انتقاد، نباید گزنده و توام با سرزنش زیاد باشد، چرا که در این صورت، آن سان که امیر مومنان فرموده اند، تنها شعله های لجاجت مخاطب را برمی افروزد.
-
تکرار بیش از حد انتقاد نیز، از تاثیر آن می کاهد و بذر کینه و دشمنی را در دل مخاطب می افشاند.
-
انتقاد از مخاطب در حضور دیگران، معمولا موجب تخریب شخصیت وی می شود و نتیجه معکوس دارد.
3)ستایش افراطی مخاطب
همان گونه که انتقاد گزنده، مانع برقراری ارتباط موثر است، ستایش افراطی مخاطب نیز گاه مشکل ساز است. چرا که مخاطب احساس می کند ستایش فراتر از حد او، نوعی مجامله و چاپلوسی، یا ابزاری برای فریب و اغفال و در نتیجه وادار کردن وی به پذیرش یک کار یا مطلب است. از این روی، بسیاری از افراد، در برابر ستایش خود، حالت تدافعی می گیرند. از این روی، و نیز به خاطر آثار نامطلوبی که این کار، بر روحیه و اخلا ق مخاطب بر جای می نهد، در آموزه های دینی، نهی و نکوهش شده است. تا آن جا که رسول خدا (ص) فرموده اند: «به صورت ستایش کنندگان، خاک بپاشید!» و از دیگر سوی، امیر مومنان (ع) پارسایان را چنین توصیف می کند که هرگاه ستایش شوند، ترسان و نگران گردند و در درون، از پیشگاه الهی طلب آمرزش نمایند.
بدین سان، هم در انتقاد و سرزنش و هم در مدح و ستایش، از زیاده روی باید خودداری نمود، چنان که امیر مومنان (ع) می فرمایند:
«
هرگاه ستودی، مختصر کن. هرگاه نکوهیدی کوتاه کن
4)گفت وگوی آمرانه و منفعلا نه
از نظر چگونگی برقراری ارتباط و گفت وگو، افراد را می توان به سه گروه تقسیم کرد: نخست، انسانهای «پرخاشگر» و متکبر، که در سخنان خود، پیوسته از دستور، تهدید، ارعاب و تحقیر استفاده می کنند، نیازها و تمایلا ت خود را همیشه حق و مهمتر از نیازها و خواسته های دیگران می دانند و برای شخصیت مخاطب، ارزشی قائل نیستند. از دید آموزه های دینی، این کار، شیوه گردنکشان و مستکبران است که مانع برقراری ارتباطی صمیمی و موثر می گردد.
گروه دوم، افراد «منفعل اند» که شخصیت خویش را بی ارزش می شمارند و خواسته ها و نیازهای خود را از خواست و نیاز دیگران، بی اهمیت تر می پندارند. آنان معمولا با صدایی ملا یم سخن می گویند و با تبسم های زیاد و انفعالی، خودداری از تماس چشمی و عذرخواهی فراوان از سخنان خود، بیشتر شنونده حرف های دیگرانند و در سخن خود نیز، متکی به رای آنان. این حالت، افزون بر آن که تاثیرگذاری ارتباط را به حداقل می رساند، عزت نفس و شخصیت گوینده را در نظر دیگران، خدشه دار می سازد و آدمی را از رسیدن به خواسته های حقیقی خویش، باز می دارد.
گروه سوم، افراد «قاطع اند» که با احترام به حقوق و شخصیت دیگران، خواسته های خود را نیز با قاطعیت همراه با آرامش و ادب، مطرح می سازند.
بر این اساس، ارتباط موثر، نیازمند آن است که گفت وگوها، نه آمرانه و نه منفعلا نه، بلکه با قاطعیت و ابراز وجود توام با احترام، انجام گیرد.
5)خودنمایی در بیان
خودنمایی و فضل فروشی در سخن، ارتباط موثر را غیرممکن می سازد، زیرا برای مخاطب، این احساس را پدید می آورد که گوینده، خود را از نظر سطح دانش و خرد یا پایگاه اجتماعی، در مقامی برتر و مخاطب را فردی کم خرد و فرودست می داند و این، موجب رنجش وی می گردد.
خود ستایی در واقع برخاسته از غرور و خود برتربینی است که ناشی از عدم شناخت صحیح از خویشتن است. از این روی، قرآن کریم می فرماید: «خودستایی نکنید، ]چرا که[ او به کسی پرهیزگاری نموده، داناتر است».
براین اساس، هرگاه مخاطب، از اطلا عات علمی و سطح فهم پایین تری نسبت به گوینده برخوردار باشد، بایستی از خودنمایی در سخن و به کارگیری اصطلا حات علمی نامانوس، خودداری گردد.
6)مجادله
جروبحث های بی حاصل، از موانع مهم ارتباط گفتاری موثر است که در آموزه های دینی، با عنوان های«جدال» و «مرا»»، نکوهش بازداشته شده است. این کار، که غالبا ناشی از خود بزرگ بینی و برتری جویی وبه هدف محکوم کردن و شرمنده ساختن مخاطب است، وی را نیز به جدال و لجبازی می کشاند و با سلب احترام متقابل، ادامه ارتباط را دچار مشکل می سازد.
امام هادی(ع) می فرماید:«مجادله کردن، دوستی دیرین را از بین می برد و پیوند استوار را از هم می گسلد، و کمترین چیزی که در آن هست، چیره جویی است و چیره جویی، خود عامل اصلی قطع رابطه می باشد». از این روی، آدمی حتی در صورتی که اطمینان دارد حق با اوست، بایستی از پافشاری بیش از حد بر آن که به جدال می انجامد، بپرهیزد.
رسول خدا(ص) می فرماید:«هیچ بنده ای کاملا به حقیقت ایمان نرسد، مگر آن گاه که مجادله را رها کند، هر چند حق با او باشد». چرا که لا زم نیست تمام باورها و گفته های ما را، دیگران نیز بپذیرند.
مقابله با خاستگاه های جدال ناپسند- همچون برتری جویی و تعصب- و توجه به پیامدهای آن- از جمله: تیرگی روابط، افت شخصیتی، خستگی بی حاصل و سقوط معنوی-، می تواند آدمی را در ترک این کار یاری رساند.
7)پرسشگری منفی
کارکردهای اصلی «پرسش» به عنوان مهارتی اجتماعی، بسیار فراوان و گوناگون است، از آن جمله است: کسب اطلا عات (به عنوان مهمترین کارکرد); سنجش میزان دانش پاسخ دهنده; تشخیص مشکلا ت طرف مقابل; تعیین نگرش ها، احساسات و عقاید وی; ابراز علا قه به مخاطب; تشویق تفکر انتقادی و ارزیابی; تشویق به مشارکت بیشتر در بحث; و انتقاد و بازخواست. در کنار این عناصر، گاه پرسش هایی نادرست، غیرمفید یا به انگیزه های ناسالم مطرح می شود که فرآیند ارتباط را نیز، دشوار می سازد، از این روی، در آموزه های دینی، نکوهش شده است. برخی از این گونه پرسش ها عبارت است از:
?
پرسش از مسائلی که هیچ گونه سود قابل توجهی ندارد و تنها موجب اتلا ف وقت و انرژی افراد است.
?
واکاوی آنچه دانستن آن، زیانبار است; (مانند اصرار بیمار برای آگاهی از بیماری درمان ناپذیر خود، سوال از آلودگی های افراد، اطلا عات سری...).
?
تجسس در امور شخصی دیگران.
?
پرسش تمسخرآمیز.
?
پرسش به هدف خودنمایی، فضل فروشی یا تخریب شخصیت و اعتبار مخاطب.
?
بهانه تراشی و ماجراجویی با سوالا ت بیجا.
?
آسیب شناسی سخن
سخن، از دید کمی و کیفی، پیوسته در معرض آفات و آسیب های گوناگونی است که به خاطر تاثیرات منفی بر شخصیت، روان و اعتبار اجتماعی گوینده یا مخاطب، بی ارزش و گاه ضدارزش می شود و ناپایداری ارتباط کلا می سازنده را نیز، موجب می گردد.

 




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - یکشنبه 93 مهر 14 :: 11:12 صبح :: نویسنده : میلاد کریمی مدانی

 

 تا به‌حال فکر کرده‌اید که ابعاد شخصیت تاثیر مستقیمی روی انتخاب رشته تحصیلی، شغل، محل زندگی و کلا سبک زندگی شما می‌گذارد؟ اگر دقت نکرده‌اید با دقت خط‌های بعد را بخوانید. درونگراها از احساسات و هیجان‌هایشان فقط برای دوست‌های معدود خیلی صمیمی حرف‌ می‌زنند ولی برونگراها کاملا در دنیای بیرون سیر می‌کنند؛ آنها دوست دارند که سرخوش، اجتماعی،‌ رقابت‌جو، سریع و واقع‌گرا باشند. افراد درونگرا بیشتر اوقات خود را به مطالعه و تنهایی سپری کرده و کمتر مایل به معاشرت با دیگران هستند و در مقابل، افراد برونگرا بیشتر دارای دیدگاه عینی و خارجی هستند و فعالیت عملی بیشتری دارند ولی میزان تسلط آنها بر نفس خودشان نسبت به افراد درونگرا کمتر است. این افراد مایلند که بر محیط اطراف خود تاثیر و به رقابت با دیگران بپردازند و در مجامع عمومی بیشتر ظاهر می‌شوند.

اگر درونگرایی و برونگرایی در حد افراط در افراد ظاهر شود، ما را در برابر 2 شخصیت نابهنجار قرار می‌‌دهد البته تعداد این افراد بسیار کم است و اکثریت مردم میان این دو قطب جای دارند. برونگرایان به سوی جهان عینی متمایل بوده و درونگرایان به سوی جهان ذهنی و غیرعینی. شما با آگاهی یافتن از خصوصیات شخصی هر دو گروه می‌توانید رابطه بهتری با آنها برقرار کنید.

درونگراها

1. علاقه‌مند به احساسات و افکار خودشان هستند و نیاز به داشتن قلمرو شخصی دارند. کم‌حرف، ساکت و متفکرند.

2. دوستان زیادی ندارند و در ارتباط برقرار کردن با افراد جدید مشکل دارند. علاقه‌مند به سکوت و تمرکز بوده و از دید و بازدیدهای غیرمنتظره و ناگهانی بیزار هستند.

3. کارایی این افراد در تنهایی بیشتر است. بزرگ‌ترین وحشت آنها این است که در یک جمع شلوغ قرار گیرند. ترس از آنکه فردیت خود را از دست بدهند، دارند و از فعالیت‌های انفرادی انرژی می‌گیرند.

4. در بین انبوه مردم بودن آنها را خسته می‌کند. بیشتر از دست خودشان عصبانی می‌شوند تا دیگران. معمولا کمرو هستند و درک کردن آنها ممکن است. اهل ایده و عقاید نو هستند.

5. شخصیت‌شان در خلوت و در جمع متفاوت است. مشتاق و احساساتی هستند اما معمولا احساسات‌شان را بیان نمی‌کنند. در جمع ناآشنا ساکت اما در جمع دوستان خود راحتند.

6. تمرکزشان قوی است. برای تصمیم‌گیری به زمان نیاز دارند و قبل از حرف زدن فکر می‌کنند.

7. از در میان گذاشتن اطلاعات شخصی خود با دیگران طفره می‌روند.

برونگراها

1- علاقه‌مند به وقایع پیرامون خود هستند.

2- عقیده خود را با عقاید دیگران مقایسه می‌کنند.

3- روراست و معمولا پرحرف هستند.

4- اهل عمل و پیشقدمی در کارها هستند و خیلی اوقات نفر پیشاهنگ انجام یک کار می‌شوند.

5- به‌سهولت دوستان جدیدی یافته یا با یک گروه خود را وفق می‌دهند.

6- افکار خود را بیان می‌کنند.

7- علاقه‌مند به افراد جدید و برقراری ارتباط با آنها هستند.

8- تنهایی برای آنها بسیار آزاردهنده است.

9- از تعامل و ارتباط برقرار کردن با دیگران انرژی می‌گیرند.

10- خوش‌مشرب بوده اما زیاد احساساتی نیستند.

11- ریسک‌پذیرند و سریع تصمیم می‌گیرند، اجتماعی هستند، درک آنها آسان است و معاشرتی هستند.

12- پس از آنکه حرف خود را می‌زنند به گفته خود می‌اندیشند، علاقه‌مند به کار گروهی، موسیقی با صدای بلند بوده و فعالیت‌های هیجان‌انگیز را بیشتر دوست دارند.

13- رنگ‌های روشن را بیشتر می‌پسندند، بیشتر از اعمال دیگران خشمگین می‌شوند تا خودشان، اطلاعات شخصی خود را به سادگی با دیگران قسمت می‌کنند و معمولا فقط از روی تجارب زندگی خود درس می‌گیرند و نه عبرت گرفتن از دیگران.

 




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - یکشنبه 93 مهر 14 :: 10:57 صبح :: نویسنده : میلاد کریمی مدانی

 

امروزه در ارتباطات میان فردی، مردم بیش از آن که به حرف‌های شما توجه داشته باشند، به لباسی که پوشیده‌اید و به وضعیت ظاهری شما توجه دارند،بنابراین رنگ‌ها می‌توانند همچون مهمانی ناخوانده بر روابط شما با دیگران تاثیر بگذارند. بی‌شک بیش از این که تنوع رنگ‌ها برای شما موثر باشد، درجذب مخاطبان شما موثر خواهد بود. اگر محدودیت استفاده رنگ‌ها از فرهنگاجتماعی کمی دور می‌شد، رنگ چه معجزه‌ها که نمی‌کرد، چون اگر رنگ‌ها و تنوع آنها مهم نبودند، زیباترین نمادهای آفرینش یعنی آسمان و زمین، گل‌ها ودرختان، دریاها، اقیانوس‌ها و... با این همه تنوع رنگ آفریده نمی‌شدند. تنوع در لباس‌ها در هر سنی که هستید، در اولین برخورد شما با مخاطبانتان بویژه آنها که همیشه شما را می‌بینند، لبخندی نرم و پرنشاط ایجاد می‌کند کهاین خالی از لطف نیست.

بر این اساس می‌توان گفت شناخت واستفاده درست از رنگ‌ها بخصوص در لباس افراد می‌تواند نقش موثری در برقراری یک ارتباط موثر و سازنده با مخاطب داشته باشند؛ مثلا افرادی که بکرات لباس‌های آبی تیره می‌پوشند در برقراری ارتباط واقعی با دیگران مشکل دارند وبی‌دلیل مضطرب می‌شوند، چراکه آبی تیره توانایی اعتماد کردن به دیگران رااز میان می‌برد. چنین فردی با تمرکز شدید روی عقل و منطق ممکن است تماس خودرا با احساساتش از دست بدهد. پوشیدن لباس‌هایی به رنگ آبی تیره نشان‌دهندهشخصی است که بیش از حد استرس دارد و مشکلات ذهنش را مشغول کرده است. اگررنگ غالب پوشاک شما آبی است [ بخصوص در مورد آقایان ‌لازم است احساسات منفی خود را بتدریج و به آرامی تخلیه کنید تا مبادا یکدفعه خشمگین شوید و درنتیجه کنترل خود را از دست بدهید. آبی در بسیاری از اصطلاحات کلامی امروزه آورده می‌شود که معروف‌ترین آنFeeling Blueاست، یعنی افسردگی احساس کردنیا دقیق‌تر از آن، سرخوردگی روحی احساس کردن. در گذشته اصطلاحblue-Stocking ، اصطلاحی ضد زن بود و برای مسخره کردن زنان تحصیل کرده به کار می‌رفت و به زنی اطلاق می‌شد که تحصیلات دانشگاهی داشت، زیرا به نظرمخالفان چنین زنی، زنانگی خود را نادیده می‌گرفت تا درس بخواند، چراکه درآن زمان زن بودن و داشتن هوش آکادمیک با یکدیگر سنخیت نداشتند.

استفاده از رنگ زرد در برقراری ارتباط نیز کمک می‌کند. اگر احساس تنهایی می‌کنید یا قادر نیستید با دیگران تماس‌های خوبی برقرار کنید، استفاده از این رنگ روشن، جریان کلمات شما راآسان و شیوایی کلام شما را تقویت خواهد کرد.

رنگ در اعتقاد‌های مذهب

درانجیل، عهد عتیق و جدید، به رنگ‌های زیادی اشاره شده است. رنگ‌های نمادین مسیحی و یهودی هنوز هم در مناسک این مذاهب وجود دارد. رنگ سبز زمردین باعیسی مسیح پیوند یافته است. مسیحیان اغلب رنگ آبی را به حضرت مریم باکره اختصاص می‌دهند. در متون اسلامی از رنگ‌هایی که در جامعه مکروه است، سخن رفته است. بهترین رنگ‌ها در جامعه سفید است و پس از آن به ترتیب زرد، سبز، سرخ کمرنگ، کبود وعدسی. سرخ تیره رنگ (بخصوص در نماز)‌ و جامه سیاه کراهت شدید دارد ما دلایل زیادی داریم که رنگ سبز مایل به آبی رنگ ولایت مطلق الهی است. بهشت موعود ما بهشتی است با رنگ سبز مایل به آبی. در دین اسلام حدیثی نداریم که بگوید پوشش حجاب چه رنگی باشد، اما احادیث زیادی داریم بر کراهت رنگ سیاه. رنگ سیاه ایجاد غرور و در عین حال کدورت روحی می‌کند. رنگ سیاه رنگ غم است رنگ اندوه است ما برای رنگ سیاه شب حدیث داریم که پیش از غروب آفتاب، چراغ روشن کنید به خاطر این‌که هیچ‌وقت نور از زندگی ما بیرون نرود و تیرگی شب بر ما سلطه پیدا نکند. 

 




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - یکشنبه 93 مهر 14 :: 10:56 صبح :: نویسنده : میلاد کریمی مدانی

 

نماد شناسی رنگی چینی 

عناصرطبیعت، جهت‏ های اصلی،مناطق مختلف یک کشور و چهار فصل، تشکیل دهنده ینمادشناسی رنگی سنتی چینی هستند. رنگ های پنج عنصر اصلی در این نمادشناسی سنتی از این قرار است: زمین، زرد - فلز، سفید - آب، سیاه- چوب،آبی یاسبز آتش، قرمز. هر رنگ بازگو کننده ی فیزیکی و غیرفیزیکی عناصر می باشد چگونگی ارزش ماهیتی این عناصر چنین است: آتش برچوب چیره می شود، آب بر آتش و به همین ترتیب این چرخه ادامه می یابد. در افسانه شناسی چینی، چهارفرمانروای بهشت که از چهار جهت اصلی محافظت می کنند، دارای صورت‏های رنگیهستند: فرمانروای شمال صورت سیاه دارد. جنوب، قرمز- شرق، سبز و فرمانروای غرب سیمایی سفید دارد.

ژاپن:

معدودجوامعی هستند که از رنگ مطابق با ماهیت کشورشان به خوبی استفاده کنند، آنچنانکه ژاپن عمل کرده است. اقتصاددان بین الملل، ماکس مولMax Mohlژاپنرا چنین توصیف کرده است: «سرزمین نیلوفر آبی و سرزمین ربات‏ها،دو مرحله از هستی که به آسانی در کنار هم قرار نمی گیرند... همین طور کسی نمی خواهداین دو را در کنار هم قرار دهد

قرمز: در ژاپن، رنگ قرمز یک رنگ ملی فراگیر و همه جا حاضر است، در پرچم کشوردیده می شود، در تلفن های عمومی، در تبلیغات در نسخ چاپی و در تصاویرگرافیکی که از تلویزیون پخش می شوند. کساKesiaلباس مذهبی راهب تراز اولبودایی «ذن»، قرمز است. قرمز نماد ازخودگذشتگی است. استفاده از جوهر قرمزدر نوشتن، نشان از به هم خوردن یک رابطه صمیمی است. در فرهنگ ژاپنی، خرچنگ‏های دریایی نماد زندگی طولانی است.

زرد: رنگ غالب در پارچه بافی و باغبانی زرد است که توسط راهب دارای مرتبه ی سوم مذهبی،  در معابد «ذن» پوشیده می شود. زرد نماد خورشید و گل می باشد.

آبی: لباس کارگران آبی است. یوکاتاهای با نقش مایه های سفید و آبی تزئین می شوند. 

کشورهای منطقه اقیانوسیه (جنوب غربی)

استرالیا، نیوزلند، فیلیپین

دراین منطقه،جایی که کلمه «تابو» از فرهنگ آن به وجود آمده است، وقتیصحبت از رنگ می شود، چنین تابویی وجود ندارد. رنگ همیشه در بسیاری از صنایعتزئینی سنتی، واجد معانی عمیق و نمادین نمی باشد. منطقه ی جنوبی اقیانوسیه به دوقسمت پولی نسیا و ملانسیا تقسیم می شود. پولی نسیا مثلثی است بین کشورهای هاوایی، نیوزلند، جزایر ایستر. هنر غالب این منطقه، آفرینش توتم های تراشیده شده نمادین از نیاکان و حیوانات است. هنر دیگر این مردم تزیین اشیای کاربردی است. این مسأله هم باید مدنظر گرفته شود که جاییکه رنگ استفاده می شود، اکثرا اهداف زیباسازی و تزیینی مدنظر گرفته میشود. دو نوع لباس در قسمت پولی مسیا پوشیده می شوند که مرجع خوبی برای بررسی رنگ این منطقه می باشد. پنبه دوزی های تاهیتی که "تیفای فای" نامدارند، به رنگ های متضاد مزین هستند.

لباس "تاپا" که در کشور تونگا استفاده می شود،  یک لباس چندمنظوره است که رنگ هایی دارد نظیر: قهوه ای- نارنجی، قرمزنارنجی و زرد.

ملانسیا، از جزایر جنوب غربی اقیانوسیه که از سمت فیجی تا گینه نو کشیده شده اند، تشکیل شده. برخلاف پولی  نسیا،  در منطقه ملا نسیا اشیا سال هاست که با رنگهای روشن پوشیده می شوند و این نشان از تأثیر ورود کالاهای آمریکایی واروپایی به منطقه می باشد.

استرالیا، سرزمین بامبوها است. خرمایی، رنگ لاماها  می باشد که در استرالیا به وفوریافت می شوند. باید بدانیم که استرالیا خشک ترین قاره ی مسکونی در جهان استکه نشان از این است که رنگ های قهوه ای خاکی و خرمایی چشم گیر ترین رنگ هاخواهند بود.

بزرگترین تپه ی مرجانی جهان (نوعی سد) در استرالیا است. این تپه ی مرجانی ازدو قسمت ساخته شده، تپه ی مرجانی چند رنگی که از پولیپ های زنده درست شده وتپه ی مرجانی سفید،  که از اجساد بی شمار پولیپ هایی که طی صدها هزار سالمرده اند به وجود آمده است.

زرد: مائوری ها، بافته های سنتی با طرح هایی به  رنگ زرد و اکر دارند. رنگ زرد،نمادی از رستاخیز و تولدی دوباره، رنگ جنبش «قدرت مردمی فیلیپین» شد که دردهه هشتاد فردیناند مارکوس را از اریکه قدرت به پایین آورد.

مرمرهای شیطانی سنگ های بزرگی هستند که به هنگام غروب خورشید درخششی قرمز رنگ پیدا می‏ کنند. در میان مائوری‏های اهل نیوزلند قرمز‏، رنگی مقدس است که مخصوص خدایان می‏باشد. در خانه‏ های سنتی مائوری، پرتوهای خورشید به صورت خط‏های پیچ‏دار سفید هندسی بر روی پس زمینه‏ای به رنگ قرمز خاکی ترسیم می‏شوند. اکثر سرزمین نیوزلند، خاکی سرخ فام دارد.

این غیر ممکن است که درباره استرالیا حرفی زده شود و از رنگ آبی صحبت به میاننیاید چون استرالیا به خاطر سواحل زیبا و ورزش های آبی که در آن جا انجاممی شود،  شهرت جهانی دارد. آبی رنگ غالب پرچم اکثر کشورهای حوزه اقیانوسیهاست.

در آیین حرکت دسته جمعی «نازارین سیاه» در فیلیپین،  عظیم ترین کارناوال در اینکشور، مجسمه ی چوبی سیاهی با ابعاد انسانی از حضرت مسیح از میان خیابان هایکویاپو توسط مردم برده می شود.

 




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - یکشنبه 93 مهر 14 :: 10:55 صبح :: نویسنده : میلاد کریمی مدانی

 

آفریقا :

الجزایر،  موریتانی،  تازانیا،  سومالی

یک زیبایی شناسی واحد و یکپارچه ی پان- آفریقایی وجود ندارد اما یک سری طرحهای پایدار در سرتاسر قاره دیده می شود، اگر چیزی خشک یا مرطوب باشد، هموار یا ناهموار بودن سطح آن مهم تر است. تیرگی و روشنایی در مرحله بعد مورد توجه قرار می گیرد. بعد از بررسی دقیق این مراحل، می توان معنای نمادین رنگ را دریافت. در بعضی جوامع سطوح هموار، براق و زیبا هستند. امادر برخی دیگر از کشورها که نشتر زدن، یک سنت است،  اشیای کاملا تیز و ناصاف معیار زیبایی هستند. طرح کلی در آفریقا، طرح های خطی تکرار شونده روی دیوارهای سنگی، درهای چوبی و میز و صندلی  بر روی بافت های مختلف می باشد. در بسیاری ازجوامع آفریقایی،  هنرمندان هم تراز با پزشک-جادوگران بودند، به خاطر این مسئله که از طریق آثارشان باید منتقل کننده ی معانی جادویی ومذهبی می بودند. معانی استنباط شده از یک اثر هنری مهم تر از زیبایی ظاهری آن است.

هنرآفریقایی تأثیر عمیقی برهنر مدرن غربی داشته است، همان طور که هنر چاپی ژاپنی بر روی امپرسیونیسم، پیکاسو، مودیلیانی، درین و بسیاری دیگر ازهنرمندان تأثیر گذارد. تعداد بی شماری از هنرمندان از مجسمه های آیینی آفریقایی الهام گرفته اند.

کیث هرینگKieth Haringپس زمینه ‏های هیجان آور الگوهای خودش را به کمک هنرچاپی آفریقایی ایجاد می کند و از اِلمان های این هنر در آثارش استفاده میکند.

رنگ،معانی متفاوتی در نواحی مختلف آفریقا دارد. این معناهای متفاوت، از روستایی به روستای دیگر،  حتی بین خانواده های ساکن در یک روستا هم متفاوت استنباط می‏شود.

قرمز: در نیجریه فقط توسط رؤسای قبایل پوشیده می شود، اما در غنا به هنگام سوگواری پوشیده می شود و همین طور به هنگام مراسم تدفین در ماداگاسکار.

دراستفاده آیینی از این رنگ، قرمز به معنی مرگ وخون ریزی خواهد بود. مردمبادیه نشین ماسایMasai  ساکن نواحی آفریقای شرقی از پارچه‏های قرمز راه راه بسیار استفاده می‏کنند،چون بسیاری از بزرگسالان جوامع زوساXhosaدرآفریقای جنوبی لباس قرمز می پوشند، این مردم «مردم قرمز» نامیده می شوند.

آبی: در آفریقای شرقی، عقیده دارند که دانه های آبی، سبب حاصل خیزی می‏شوند. رانگا، نام گردن بند فیروزه ای است که در جنوب آفریقا پوشیده می شود، علت پوشیدن این گردن بند این است که مردم زوسا را به نیاکانشان پیوند دهد. تانزانیا به خاطر تانزانیستTanzanite جواهر آب بنفش، شهرت جهانی دارد. 

آسیای جنوب شرقی:

چین، هنگ کنگ

ازلحاظ تاریخی و فرهنگی، چین غنی ترین کشور است، سنت های چینی در ارتباط بامعانی و تعابیر رنگی به تاریخ عصر برنز برمی گردند که در طی قرون متمادیبه یک سیستم نمادین رنگی پیچیده تبدیل شدند. تعابیر رنگی در کشورهای اینمنطقه، با باور باستانی فنگ شوی Feng shui، گره خورده اند. ترجمه لغت بهلغت این عبارت «باد و آب» است و به مفهوم زندگی همراه هارمونی در محیط می‏باشد. در حالی که این باور باستانی،نه یک دین است نه یک فلسفه،اما فنگشوی مخلوطی از هر دوی این ها برای رسیدن به کمال زمینی، مردمی و متافیزیکی می باشد. این باور در ارتباط با طراحی ساختمان و بنا بیشتر استفاده میشوداما به مرور در زمینه های مختلف کاربرد پیدا می کند، از انتخاب شکل کلی یکشهر گرفته تا قرارگیری میزوصندلی در یک اتاق. نمادهای رنگی چینی، از آن جاکه با موضوعات پنج عنصر اصلی و جهات اصلی مرتبط هستند، به همین خاطرکاربرد رنگ با باور فنگ شوی گره می‏خورد. در آسیا هارمونی و تعادل در زندگی روزانه بسیار مهم است.

قرمز: این رنگ به طور گریزناپذیری تداعی کننده چین کمونیست است و ما را به جنوب چین می رساند، جایی که منشا حرکت انقلابی در چین بود. کتاب کوچک قرمزمائو یک نیروی هدایت کننده برای انقلاب فرهنگی دهه 60 بود. قرمز یک رنگ سنتی برای لباس های عروسی است. پاکت های کاغذی قرمز پر از پول، هدیه‏ هایسنتی سال جدید قمری چینی برای بچه‏ ها می‏باشند. شرکت‏های بسیاری در چین،عیدی کارمندان را در این پاکت‏ها می‏گذارند و به آن ها می‏دهند. در فرهنگ چینی،پوشیدن قرمز یاقوتی سبب طول عمر می‏شود. یکی از تعابیر منفی رنگ قرمز در آسیای جنوب شرقی این است که ترحیم نامه‏ ها، به صورت سنتی با جوهرقرمز نوشته می‏شوند. حروف زرد در پس زمینه قرمز در تمام علامت ها، برچسب‏ها و بسته ‏بندی‏ها دیده می‏شوند.

زرد: شاید به خاطر خاک زرد شمال چین، زرد در این فرهنگ، رنگ نمادین زمین شدهاست. برای قرون متمادی زرد رنگ نمادینی بود که در انحصار خانواده های امپراطوری قرار داشت و امروزه هم این رنگ نشان قدرت و سلطنت است.

درفرهنگ چینی، آب یک مؤنث است در طبیعت است. تنالیته های مختلف آبی در زبان چینی بیشتر به معنی عمیق و کم عمق هستند تا تاریکی و روشنی رنگ. کارگران ساده به صورت سنتی رنگ آبی سفید آمیخته می پوشند.

سفید: نماد فلز است. همچنین نمادی از مرگ و سوگواری است. مراسم تدفین، دومین اتفاق مهم در زندگی یک انسان است که (البته در فرهنگ چینی، اولین اتفاق هم ازدواج است) در آن روز لباس های سفید پوشیده می شود. در هنگ کنگ سفید به معنی غروب و پاییز است.

 




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - یکشنبه 93 مهر 14 :: 10:55 صبح :: نویسنده : میلاد کریمی مدانی

تأثیر رنگ سیاه

برخلاف رنگ،سفید رنگی بی‌تحرک و ساکت و ساکن و غیر محرک، ضمن عدمایجاد هر گونه تحریک روانی و جسمانی باعث کاهش سایر فعالیت‌ها می‌گردد و سستی وکندی را حاصل می‌شود، تسخیر کننده و متأثر کننده است، لذا توصیه شده که از پوشیدن لباس سیاه مگر در مواقع لزوم خودداری شود.
حضرت علی( علیه السلام )می‌فرمایند: «لا یلبسوا السواد فانه لباس فرعون؛ لباس سیاه نپوشید که آن لباس فرعوناست»

پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم )می‌فرمایند: مکروه است سیاه مگردر سه چیز در موزه(کفش) و عمامه و عبا.

در قرآن نیز چهره‌های زشت و کریه و جهنمی به رنگ سیاه توصیف شده است.
«و اذا بشر احدهم بالانثی ظلّ وجهه مسوداً و هوکظیم؛هرگاه یکی از آنان را به دختر مژده آورند چهره‌اش سیاه می‌گردد».(سوره‌ی نحل،آیه‌ی58)

«یوم تبیض وجوه و تسودّ وجوه؛(قیامت) روزی که چهره هایی سپید وچهره‌هایی سیاه گردد».(سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی 106)

»یوم القیامة تری الذین کذبواعلی اللّه وجوههم مسودّة؛روز قیامت کسانی را که بر خدا دورغ بسته‌اند دو سیاه می‌بینی».(سوره‌ی زمر، آیه‌ی60)

 

 

تأثیر رنگ خاکستری

رنگی است آزاد از هر گونه محرّک یا گرایش درونی، نه اضطرابآفرین است و نه آرام بخش.
این رنگ موجب می‌گردد که چشم و اعصاب دچار خستگی وملامت نگردند، زیرا اعصاب چشم نه اجباری دارند که بمانند مواجهه با سفیدی،با شدت آنمقابله کنند و نه مجبورند که بمانند مواجهه با سیاهی فشاری را متحمّل شوند. اوالدهرینگ فیزیولوژیست مشهور چنین گفته است:«چشم و اعصاب همیشه تمایل بیشتری به رنگ خاکستری دارند و موقعی که این رنگ وجود نداشته باشد فقدانش ناراحتی ایجادمی‌کند،زیرا آرامشی که در اثر رنگ خاکستری بوجود می‌آید از بین می‌رود، اثر آرامبخشی را که رنگهای هارمونی روی اعصاب انسان می‌گذارند همان اثر را رنگ خاکستری نیزدارد.

اثرات روانی رنگ خاکستری باعث شده است که از دید روانشناس رنگ‌های اصلی شامل زرد، آبی، قرمز، سبز به اضافه دو رنگ خنثی یعنی سفید و سیاه باشند.در حالی که رنگ‌های اصلی از نظر نقاش زرد، قرمز، آبی و از نظر فیزیکدان قرمز، آبی و سبزاست.

رنگهای آبی، سبز و خاکستری تعدیل کننده‌ی نیازهای روحی و روانی انسان بوده و در نهایت تأمین کننده سلامت چشم و تعادل جسم و روح انسان است، لذا پروردگاریکتا در خلقت طبیعت،حکمتی داشته است که بیشترین رنگ در طبیعت را سه رنگ سبز و آبی وخاکستری قرار داده است و دعوت به سیر در روی زمین علاوه بر جنبه تنبّه و توجّه به آیات الهی تأثیر آرام بخش و حفظ تعادل روحی و عصبی در انسان است در نتیجه تماس باطبیعت که در آن انسان یا با رنگ مفرّح و نشاط آور سبز و یا با رنگ آرام بخش آبی ویا رنگ متعادل و بی‌تفاوت خاکستری سروکار دارد به طور طبیعی تحریک می‌شود و کسل وملول و خسته نمی‌گردد.





موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - یکشنبه 93 مهر 14 :: 10:54 صبح :: نویسنده : میلاد کریمی مدانی

تأثیر رنگ قرمز

نبض را سریع می‌کند، فشار خون را بالا می‌برد، تنفس را افزایشمی‌دهد، خاصیت اشتها آوری دارد، نیرو بخش، محرک، تسکین دهنده برخی بیماریهای پوستی،در کوتاه مدت روان شخص را تحریک می کند؛لذا استفاده از لباس قرمز برای انجام تلاش وکوشش زیاد جهت تحریک اشتها و کسب انرژی برای مبارزه در تمام زمینه‌ها مناسب است،رنگ قرمز می‌تواند زمینه‌ساز و یا محرک شهوت و آشفتگی در انسان باشد؛ لذا افرادعصبی نباید در معرض رنگ قرمز قرار گیرند؛زیرا موجب تشدید ناراحتی شان می‌گردد، رنگقرمز برای مدت کوتاهی برای انسان خوشایند است ولی پس از مدتی آزار دهنده شده و باعثاذیت روانی و ایجاد خستگی می‌شود.

تأثیر رنگ زرد

حالت تحریک کننده ذهنی و هوشی دارد و شدیداً موجب تقویت فکر انسانمی شود، موجب آرامش و خوشحالی در روحیه انسان می‌شود به طوری که در قرآن به آناشاره شده«صفراء فاقع لونها تسر الناظرین»2 اثر تحریک کنندگی آن بر فشار خون و تنفسکمتر از رنگ قرمز است، این رنگ بیشتر اثر تلقینی دارد. این رنگ،رنگ روحانی و ایدهآل و فیلسوفی و تحریک کننده فکر و آرام کننده برخی حالات عصبیمی‌باشد.

در‌آیات قرآن پنج مورد از رنگ زرد استفاده شده که یک مورد آن اشارهبه تأثیر شادی بخش رنگ زرد دارد: «انها بقرة صفراء فاقع لونها تسر الناظرین»(سوره‌یبقره، آیه‌ی69) و یک مورد دیگر رنگ زرد را به موی شتر منسوب داشته: «کانّه جمالتصفر».(سوره‌ی مرسلات، آیه‌ی 33

از زراره منقول است:امام محمد باقر( علیه السلام)بیرون‌آمدند در حالی که جبّه خز زرد و عمامه زرد و رداء خز زرد پوشیدهبودند.

تأثیر رنگ آبی

این رنگ موجب افزایش فعالیتهای حیاتی سلول ها می گردد، انسان درمواجهه با این رنگ احساس آرامش مطبوعی می‌کند، تماس مداوم با این رنگ حتی در سطحوسیع ایجاد خستگی یا اثر سوء ندارد، لذا می تواند در محیط کار و زندگی مورد استفادهقرار گیرد، حرارت اضافی بدن را کاهش می دهد، آرام کننده و طراوت بخش سیستم اعصاباست، این رنگ درهای رحم و شفقت و فهم را باز می‌کند.

تأثیر رنگ سبز

برای محیط کار و زندگی مناسب است و اثر مفرّح و ملایمی دارد کهتماس مداوم با آن اشکالی ایجاد می کند.

در ‌آیات قرآن زیباترین رنگی که معرفیشده،رنگ سبز است که بساط بهشتیان و جامه های حریر و ابریشم آنان به رنگ سبزمی‌باشد«و یلبسون ثیاباً خضراً من سندس و استبرق؛و جامه هایی سبز از پرنیاننازک و حریر ستبر می‌پوشند».(سوره‌ی کهف، آیه‌ی31)

«متکئین علی رفرف خضر و عبقریحسان؛ بر بالش سبز و فرش نیکو تکیه زده اند».(سوره‌ی الرحمن،آیه‌ی76)

«عالیهمثیاب سندس خضر و استبرق؛بهشتیان را جامه‌های ابریشمی سبز و دیبای ستبر در براست».(سوره‌ی انسان،آیه‌ی21)

علاوه بر اینکه بساط بهشتیان در قرآن به رنگ سبزتوصیف شده، آیات دیگر که اشاره به روئیدن گیاهان در سطح زمین دارد،دلالت بر تأثیرمفرّح و ملایم رنگ سبز می‌نماید.

تأثیر رنگ سفید

رنگی ملیح و برّاق، گریزاننده میکروبها، علامت پاکی، لباس سفیدباعث می‌شود انسان آنگونه که هست جلوه‌گر شود و از طرفی نوعی اثر مفرّح و دلگشا وروحانی دارد. در اسلام نیز پوشیدن لباس سفید فراوان توصیه شده است.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم )می‌فرمایند: «البسوا البیاض فانه الطیب و اطهر و اکفنوافیه موتاکم؛ جامه سفید بپوشید که آن نیکوترین و پاکیزه‌ترین رنگهاست و مردگان خودرا در آن کفن کنید».

امام صادق( علیه السلام )می‌فرمایند: حضرت امیرالمؤمنین)علیه السلام )در اکثر اوقات جامه سفید می‌پوشیدند.
در قرآن کریم آنجا که سخناز بهشتیان و بندگان جاوید، رحمت الهی، باده‌های لذیذ بهشتی و از معجزه موسی است ـکه نشانه قدرت خدا و درخشندگی واقعیت حق است ـ از رنگ سفید استفاده شدهاست.
«یوم تبیض وجوه و تسودّ وجوه؛ روزی که چهره هایی سپید و چهره هایی سیاهگردد».(سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی106)
« اما الذین ابیضت وجوههم ففی رحمة الله همفیها خالدون؛اما سپید رویان همواره در رحمت خداوند جاودانند». (سوره‌ی آل‌عمران،آیه‌ی107)

 «بیضاء لذّة للشاربین؛ باده‌ای سخت سپید که نوشندگان را لذتی خاصمی‌دهد».(سوره‌ی صافات، آیه‌ی46) «واضمم یدک الی جناحک تخرج بیضاء من غیر سوء؛دست خود را به پهلویت ببر سپید بی گزند برمی‌آید».(سوره‌ی طه،آیه‌ی22)





موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - یکشنبه 93 مهر 14 :: 10:54 صبح :: نویسنده : میلاد کریمی مدانی
< 1 2 3 4 >